mhi - چرا یافتن و حفظ بهترین استعدادها مهم است ؟ | چالشها و مزایا بکارگیری بهترین استعدادها

چرا یافتن و حفظ بهترین استعدادها مهم است ؟ | چالشها و مزایا بکارگیری بهترین استعدادها

"استعداد افراد" موضوعی است که باعث شده قدرت به دست افراد مستعد بیافتد. همچنان که جهان در مسیر یک اقتصاد مبتنی بر اطلاعات حرکت می کند، افراد مستعد، قادر خواهند بود در محیط های کاری هدفمند آزادانه فعالیت كنند و استعدادهاي خود را بروز دهند.   استعداد عنصری است که می تواند نگرش یک کسب و کار را بسازد یا آن را به ورطه نابودی بکشاند. مستعدترین افراد جذب محیط هایی می شوند که می توانند در آنها بر اساس هدفشان کار کنند. هدف، تهییج کننده نوآوری و خلاقیت است، یعنی، کیفیت های بنیادی موفقیت یک کسب و کار در قرن بيست و يك.

یافتن و حفظ بهترین استعدادها در جهان

ریچار لیدر 



چکیده ای بر یافتن و حفظ بهترین استعدادها

•    تاثيرات رو به رشد نوآوری های اقتصادی، عصری جدید را در کسب و کار ایجاد کرده اند، یعنی عصر استعدادها.
•    شرکت شما تنها به اندازة بهترین استعدادهایش خوب خواهد بود. 
•    توانایی شما برای جذب و حفظ استعدادها یعنی بکارگیری افرادی «متناسب برای اهدافتان»، موفقیت شما را تعیین خواهد کرد. 

مقدمه ای بر یافتن و حفظ بهترین استعدادها

"استعداد افراد" موضوعی است که باعث شده قدرت به دست افراد مستعد بیافتد. همچنان که جهان در مسیر یک اقتصاد مبتنی بر اطلاعات حرکت می کند، افراد مستعد، قادر خواهند بود در محیط های کاری هدفمند آزادانه فعالیت كنند و استعدادهاي خود را بروز دهند. 

آیا استعداد، یکی از سه اولویت برتر شما است؟

به تازگی، به یک سخنرانی درباره، نگرش جدید یک شرکت، گوش می کردم. مدیر این شرکت سعی می کرد، تصویری از الگوی عملیاتی شرکت را ترسیم کند که به اعتقاد او برای پیاده کردن این نگرش الزامی بود. اگرچه او خیلی روشن صحبت می کرد اما به نظر می رسید یک موضوع فراموش شده بود. او هرگز بحثی از موضوع استعداد به میان نیاورد. استعداد عنصری است که می تواند نگرش یک کسب و کار را بسازد یا آن را به ورطة نابودی بکشاند. من غالباً شاهد این موضوع هستم و نسبت به آن هشدار می دهم. یک نگرش بزرگ نیازمند استعدادی بزرگ است اما دریای استعدادها در حال خشک شدن است. یک شرکت برای ایجاد یک مزیت رقابتی به جذب استعدادها نیاز دارد و جذب بهترین استعدادها در کشوری و یا جهان، نیازمند آن است که چنین شرکتی، فضایی عالی را برای کار کردن فراهم نماید. 
وقتی در زمینة آموزش مدیران فعالیت می کنم، می بینم که آنها، توجه بسیار زیادی را به نگرش کسب و کارشان معطوف می دارند. سپس از آنها می پرسم : « چه موضوعی باعث می شود که شب از خواب بپرید؟» آنها یک موضوع را بیان می دارند :

چگونه می توانیم بهترین استعدادها را برای پیاده کردن نگرش خود بیابیم؟ هنوز هم به ندرت یک استراتژی دربارة استعدادها وجود دارد و همین موضوع است که باعث برهم خوردن آرامش این مدیران می شود.

برای اینکه این مدیران به آرامش برسند و شب را راحت بخوابند، باید استعداد به یکی از سه اولویت برتر آنان تبدیل شود.

کارفرمایان می خواهند چه چیزهایی را بدانند؟

برای جذب استعدادها، شما باید از نیاز به یک استراتژی بکارگیری استعدادها مطلع باشید. اگر می خواهید به نتایجی بزرگ دست یابید، باید کارکنان را به لحاظ احساسی درگیر کار نمایید. 
یکی از موضوعات مهمی که آنها ذکر می کنند، این است :

چرا باید پیشرفت کنم و برای این کار به چه چیزهایی نیاز است؟

آنها می خواهند بیشتر و بیشتر سود به دست آورند و کمتر و کمتر به آنها کار ارجاع شود.

برای پرداختن به این موضوع، باید به چهار پرسش زیر پاسخ دهید :

1.    می خواهیم به کجا برویم؟

2.    برای رسیدن به آنجا چه کارهایی باید انجام دهیم؟

3.    از من می خواهید که چه کاری انجام دهم؟

4.    وقتی این کار را انجام دهم، چه چیزی عاید من خواهد شد؟

اینها موضوعات رایج در ذهن افراد مستعد است.

اگر شرکت ها، بدون توجه به وسعت، سازماندهی و صنعتشان، این چهار پرسش را مد نظر قرار ندهند، چه عواقبی در انتظارشان خواهد بود؟

وقتی قرار است به این پرسش ها پاسخ دهید، یک موضوع اساسی وجود دارد که نباید آن را نادیده بگیریم: احساس هدفمندی در محیط کار. اگر بتوانید فرهنگ هدفمندی را در کار ایجاد کنید، قادر خواهید بود، بهترین استعدادها را در کارتان جذب کنید حتی وقتی که عرضه استعدادها کم باشد. 

آیا پول اهمیت دارد؟

پول مهم است. اما رقابت بر سر استعدادها از طریق ارایة پول بیشتر، به ندرت برای جذب و حفظ بهترین استعدادها کافی است. پرداخت خوب الزامی است اما بعد از مدتی، بهترین استعدادها در کارشان به دنبال چیزی فراتر از پول خواهند بود. افراد مستعد خواهان کاری هدفمند و چالش برانگیز هستند و می خواهند فرصت یابند تا قوی ترین استعدادهایشان را بروز دهند. 
بهترین استعدادها می خواهند بخشی از آنچه باشند که بدان اعتقاد دارند یعنی آنچه که به کار و زندگیشان معنا می بخشد، این چیزی است که دربرگیرندة هدفی فراتر از خودشان و موفقیت فردیشان است. آنها می خواهند کاری را انجام دهند که آنها را با چالش های متفاوتی روبرو می سازد. یک هدف قوی، عاملی برای جذب افراد قوی است. 

قدرت هدفمند بودن در چیست؟

هدف مورد نظر، پیوند روان شناسانه میان کارکنان و شرکت است. این پیوند برای پياده كردن نگرش شما ضروری است. نانسی هاتسون  می داند که اصول پژوهشی فایزر  به جذب و حفظ بهترین استعدادهای جهان بستگی دارد. او به عنوان نایب رییس ارشد و رییس شرکت داروسازی لابراتوارهای تحقیقاتی گروتون  در کانکتیکات  که هزاران نفر نیرو دارد، می داند که امروزه افراد بزرگ می توانند به هر نقطه ای از دنیا بروند. به نظر او، بزرگ ترین مسئلة رقابتی، جذب و حفظ بهترین استعدادها است نه وجود شرکت هایی مانند مرک  یا جانسون و جانسون . او می گوید: «هیچ چیزی مهم تر از کمک به افراد برای نیل به موفقیت نیست. این اولویت شماره یک من است.»
نانسی یکی از حامیان ایجاد فرهنگ هدفمندی در سازمان ها است. او می گوید: «من همیشه خواهان ایجاد سازمانی هستم که به افراد اجازه می دهد پیشرفت و ارزش های فایزر را عملی کنند. کمک به دیگران برای نیل به موفقیت، در خون من است.» نانسی می داند، امروزه باید به بازاریابی استعدادها پرداخت. افرادی که بتوانند استعدادها، احساسات و ارزش هایشان را با هم ترکیب کنند، می توانند جای کار کردن خود را انتخاب نمایند. مثلاً پرستاران کودک که جزء بزرگ ترین گروه های شغلی در آمریکای شمالی و اروپا هستند، می توانند به کمک هدف و معنایی که از کارشان دارند، جذب و استخدام شوند. 

آیا شما بر اساس هدف خود کار می کنید؟

سال ها پیش، تام شولتز  نایب رییس و مدیر برنامه ریزی موتورولا ، دو سوال را برای 25 تن از همکارانش طرح کرد.

نظرتان درباره من چیست؟

میراث و یادگارم چیست؟

او از همکارانش خواست تا صادقانه به این پرسش ها پاسخ دهند. در عرض 48 ساعت، 19 نفر به این پرسش ها پاسخ دادند. تام از بازخورد به دست آمده حیرت زده شد. به ندرت کسی از مهارت های «ویژه» او یعنی موفقیت های مالی وی سخن به میان آورده بود. همه دربارة مهارت های «عادی» او و مشارکت های فردیش نام برده بودند و کسی به میراثی که او می توانست بر جای بگذارد، توجهی نکرده بود. 

تام می گوید : « امروزه همیشه این سوال را از خودم می پرسم تصمیمی که الان اتخاذ می کنم، چه تاثیری می تواند در ده سال آینده به دنبال داشته باشد؟» او این امر را چنین بیان می کند: تفاوت داشتن، امروز با فردا.

تام درگیر دخترش کیلی  بود که از بیماری انحراف ستون فقرات رنج می برد. بیماری کیلی باعث شد که کیلی دست به تغییراتی در کارش بزند. او که از فشار ناشی از نگهداری دخترش فرسوده شده بود، قصد داشت کارش در موتورولا را ترک کند. اما یکی از مدیران سازمان به او گفت: «این کار رانکن! تو به ما نیازی داری و ما به تو.» این جمله تام را تکان داد و وي در شركت ماند. 
تام موتورولا را به یکی از شرکت های پیشگام جهانی تبدیل کرد. او که همواره به ترسیم مسیری بلند مدت برای زندگی افراد علاقه داشت، نقشی را بر عهده گرفت که، نه در زندگی خودش بلکه در زندگی افراد بسیاری تغییر ایجاد کرده بود. او می گوید : « عاشق این هستم که صبح از خواب برخیزم و راهی را برای بهبود زندگی افراد بیابم.»

این تفاوت زندگی دو نفر است که کاری یکسان انجام می دهند. ممکن است مدیری در موقعیت تام فقط به دنبال پرداخت صورتحساب های سازمان باشد اما مدیری دیگر به دنبال ایجاد تغییر در زندگی افراد باشد. ممکن است یکی صبح ها بدون هیچ هدف خاصی از خواب برخیزد اما دیگری هر روزه احساس هدفمندی و انرژی فراوان نماید. تفاوت در این است که تام بر روی یک هدف کار می کند اما دیگری چنین نیست. آیا شما بر اساس یک هدف کار می کنید؟ آیا شما در حال ایجاد یک فرهنگ کاری هستید که در آن بهترین افراد می توانند بر روی یک هدف کار کنند؟

هدف دارای مفهومی عمیق است. این امر صرفاً روشی برای مدیریت یا توسعة افراد نیست. این موضوعی برای دستیابی به بهترین استعدادها  است که افراد تمایل دارند همواره با چالش های بزرگ تری در کارشان مواجه شوند. این موضوعی برای کسانی است که نمی خواهند یکجا بنشینند تا زمان بازنشستگی آنها فرا برسد. آنها کسانی هستند که می خواهند سخت کار کنند و این سخت کار کردن برای آنان ارزشمند است. 

 تست زیر در مورد کار کردن بر مبنای هدف است 

 

تست کار کردن بر اساس هدف

آیا بر اساس هدفتان کار می کنید؟
آیا احساس می کنید کارتان یک کار هدفمند است؟

پاسخ مناسب در جدول بالا را انتخاب کنید. 
هر چه پاسخ های بیشتر مثبت باشد، احساس هدفمندی بیشتری در کارتان دارید. اگر تعداد پاسخ های مثبت شما از پنج کمتر باشد، باید تصریح نمایید که هدفتان چیست. 

عملی ساختن، یافتن و حفظ بهترین استعدادها

گام های زیر می توانند به شما کمک کنند تا استعدادهای برتر را برای کسب و کارتان بیابید :

•    فرهنگ کار بر اساس هدف را در کسب و کارتان توسعه دهید و در وهلة نخست هدف و نگرش خود را مشخص سازید. آیا نگرش شما جذاب است؟ آیا احساس خوبی دربارة کار روزانة خود دارید؟

•    با پاسخ دادن به چهار پرسشی که کارمندان می خواهند جواب آنها را بدانند، یک استراتژی دقیق را برای دخالت دادن افراد تدوین کنید. 

•    پاسخ خود به این چهار پرسش را بدون هیچ محدودیتی به اطلاع دیگران برسانید. توجه داشته باشید که با هر تغییر کوچک یا بزرگی، افراد مجدداً شروع به پرسیدن این سوال ها می نمایند. آیا استعدادهای برتر شما پاسخ این پرسش ها را می دانند؟

•    گفتگو میان استعدادهای سازمان خود را ترغیب کنید. چه چیزهایی آنها را به چالش می کشند؟ هدف و احساس آنها چیست؟ آنها از کارشان چه می خواهند؟ کلید حفظ برترین استعدادها، رابطه ای است که شما به عنوان یک رهبر میان آنان ایجاد می نمایید. 

نتیجه گیری برای یافتن و حفظ بهترین استعدادها

این یک ایده متحول کننده است :

مستعدترین افراد جذب محیط هایی می شوند که می توانند در آنها بر اساس هدفشان کار کنند. هدف، تهییج کننده نوآوری و خلاقیت است، یعنی، کیفیت های بنیادی موفقیت یک کسب و کار در قرن بيست و يك.

اقتصاد مبتنی بر نوآوری شما را به محیطی دعوت می نماید که افراد می توانند در آن بر اساس اهدافشان کار کنند. این چیزی است که بهترین افراد می خواهند. 

برای اطلاعات بیشتر به مقالات ذیل مراجعه نمایید :

1 . چرا کارکنان برای موفقیت در کسب و کار ارزشمند هستند ؟ چگونه نیروها را از بعد انسانی ارزش گذاری کنیم ؟

2 .  چگونه کسب و کارمان را بدون زوال با موفقیت سازماندهی مجدد کنیم ؟ چهار دام ذهنی و ده قائده طلايی برای عبور از خطرات

3 .  جایگاه و نقش دو نیمکره مغز در عصر حاضر |حرکت از عصر اطلاعات به عصر عقلانیت

 4 . نحوه بررسی و تجزیه و تحلیل نیازهای آموزشی چگونه است ؟

5 .  گفتگو با جان گاتمن ( روان‌شناس) | چگونه ارتباطاتمان را کارآمد کنیم ؟

6 .  چگونه مشکلات مدیریتی خود را ارزیابی کنیم ؟

7 . دست یابی به اهداف فردی در مدیریت

کتاب در زمینه استعداد یابی:


«کار واقعی: دوست داشتن آنچه که انجام می دهید و انجام دادن آنچه که دوست دارید»، مایکل تامز و جاستین ویلیس تامز ، 

«قلب تپنده: روح پشتکاری در کار»، دیوید وایت ، 

یک پند، یک درس : 

«اگر ما افرادی را استخدام کنیم که از خودمان کوچک تر باشند، آنگاه به شرکتی از کوتوله ها تبدیل خواهیم شد.» دیوید اوگیلوی 

«ما نباید دانسته کسانی را استخدام کنیم که در حد و مرز سازمانمان قرار ندارند.» جک ولچ 
 

نظرات
دیدگاه ارسال کنید